وقتی که احمق بودم تمام کارهایم به دلخواه من بود.

پوتینوس                   کلئوپاترا! آنچه به من گفته اند صحیح است. تو عوض شده‌ای.

کلئوپاترا                   اگر تو هم مدت شش ماه را هر روز با سزار گفت‌وگو کنی عوض خواهی شد.

پوتینوس                   همه جا سر زبانهاست که تو مفتون این پیرمرد شده‌ای.

کلئوپاترا                   مفتون؟ معنی این کلمه چیست؟ تحمیق شده؟ آه، نه. ولی ای کاش چنین بودم.

پوتینوس                   آرزو می کنی که احمق بودی؟ چرا؟

کلئوپاترا                   وقتی که احمق بودم تمام کارهایم به دلخواه من بود. به جز کتک خوردن از دست فتاتاتیتا و حتی در آن مورد هم گاهی فریبش می دادم و پنهانی کاری می کردم که برایم ممنوع کرده بود. حالا که سزار از من موجودی عاقل ساخته، دیگر دلخواه یا غیردلخواه من برایم مطرح نیست بلکه همیشه تصمیمی را به اجرا می گذارم که انجام آن ضرورت دارد و دیگر وقت آن را ندارم ببینم دلخواه من چیست. در این کار شادمانی نیست ولی بزرگی چرا.

 

 

سزار و کلئوپاترا - جرج برنارد شاو – ص ۱۱۲

  • محمد صادق
  • شنبه ۴ شهریور ۹۶

چرا مُرد؟

زن                    (ناستی را می بیند، دست از دعا می کشد و با شادی می گوید) ناستی! ناستی!

ناستی                 از من چه می خواهی؟

زن                    ای نانوا، بچه‌ی من مرد. لابد تو می دانی چرا مرد، تو که همه چیز را می دانی.

ناستی                 بچه‌ی تو مرد، برای اینکه پولدارهای شهر ما بر ضد اسقف اعظم که ارباب پولدار آنهاست شورش کرده‌اند. وقتی پوادار ها با هم می جنگند فقیرها باید کشته بشوند.




نمایشنامه شیطان و خدا - ژان پل سارتر - ص ۲۵

  • محمد صادق
  • شنبه ۴ شهریور ۹۶

این دلیل نمی شود که وقتی صدا می زنم فرار کنی.

زن                    (چشمش به کشیش می‌ افتد) کشیش! کشیش! (کشیش فرار می کند. زن فریاد می زند.) به این تندی کجا می روی؟

هاینریش             (می ایستد.) من دیگر چیزی ندارم که صدقه بدهم. هیچ چیز، هیچ چیز ندارم! هر چه داشتم داده ام.

زن ‍                   این دلیل نمی شود که وقتی صدا می زنم فرار کنی.
هاینریش             (خسته و ناتوان بسوی او می آید.) گرسنه ای؟

زن                    نه.



نمایشنامه شیطان و خدا - ژان پل سارتر - ص ۲۲

  • محمد صادق
  • شنبه ۴ شهریور ۹۶